معنی اثر جمالزاده
حل جدول
صحرای محشر
آدم بدنام ، آسمان و ریسمان ،تلخ و شیرین ، خاک و آدم ، دارالمجانین ، راه آب نامه ، سر وته یک کرباس ، شاهکار ، شورآباد ، صحرای محشر ، صندوقچه اسرار ، عموحسینعلی ، غیر از خدا هیچکس نبود ، فارسی شکر است ، قلتشن دیوان ، کهنه و نو ، مرکب محو ، نمک گندیده ، هزارپیشه ، هفت کشور ، یاد و یادبود ، یکی بود یکی نبود
راه آب نامه
اثر دیگری از محمدعلی جمالزاده
خاک و آدم
محمدعلی جمالزاده
اولین داستانهای کوتاه فارسی در ایران را نوشت
اولین داستان های کوتاه فارسی در ایران را نوشت
واژه پیشنهادی
سخن بزرگان
گر نیک بنگری دنیا و هر آنچه در آن است را چون ترازویی خواهی یافت که سنگش گرسنگی و پاره سنگش شهوت است. پر کردن معده و خالی کردن کیسه ی شهوت، جذر و مد این دریای بی نام و ننگ هزار رنگی است که نامش زندگی است.
فارسی به عربی
اثر، اثر علیه، اخدود، اشاره، انطباع، بقیه، تاثیر، ختم، خلیع، علامه، کفاءه، مسار، نتیجه، نمو
لغت نامه دهخدا
اثر. [اَ ث َ] (ع مص) بر اثر ماندن. در عقب ماندن. || نقل کردن حدیث. روایت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || برگزیدن.
اثر. [اَ] (ع اِ) جوهر شمشیر. ج، اُثور. (منتهی الارب). پرند شمشیر.
اثر. [اَ] (ع مص) بر گشنی داشتن. (تاج المصادر). || بسیار جستن شتر نر بر شتر ماده. (منتهی الارب). || برانگیختن.
اثر. [اُ ث ُ] (ع اِ) جوهر شمشیر. || نشان زخم که بعد صحت باقی ماند. || رونق روی. (منتهی الارب). آب ِ رو.
عربی به فارسی
عواقب بعدی , پس ایند , جای پا , مهر زدن , نشاندن , گذاردن , زدن , منقوش کردن , اثر , اثار مقدس , عتیقه , یادگار , باستانی , نشان , رد پا , مقدار ناچیز , ترسیم , رسم , ترسیم کردن , ضبطکردن , کشیدن , اثر گذاشتن , دنبال کردن , پی کردن , پی بردن به , بدنبال کشیدن , بدنبال حرکت کردن , طفیلی بودن , دنباله دار بودن , دنباله داشتن , اثر پا باقی گذاردن , پیشقدم , پیشرو , دنباله
معادل ابجد
792